حمیدرضا بیژنی در گفتوگو با باز باران نیوز، با بیان اینکه اصلیترین نهاد آموزشی عصر ما یعنی مدرسه و دانشگاه تحت تاثیر انقلابهای متعدد صنعتی شکل گرفتهاند اظهار کرد: توسعه فناوریهایی که با عنوان انقلاب صنعتی از آنها یاد میشود به واسطه میزان بالای درآمدهای اقتصادی و رفع سطح عظیمی از نیازهای انسانها الزام رفع نیازهای خود را به جامعه تحکیم کرد. از همین روی بود که سیستمهای پرورشدهنده نیروی انسانی کارآمد از دل این فرهنگ صنعتی شکل گرفت.
وی افزود: به این ترتیب نظام آموزش، ذیل گفتمان مدرنیسم را باید همواره در پیوستی ناگسستنی با مرزهای دانش، صنعت و فناوری اعتبارسنجی کرد. امروزه سیستم آموزشی منفک از فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی، سیستمی معیوب و ناقص محسوب میشود و در یک نگاه، وجود چنین چرخه معیوبی را میتوان حاکی از رویکردی ضد توسعه دانست؛ رویکردی که عملکرد نهادهای گوناگون جامعه را بینیاز از یکدیگر و در واقع مجموعهای غیر سیستماتیک تعریف میکند.
این جامعهشناس با بیان اینکه برهمین اساس است که شهروند جهانی که ذیل گسترش فناوریهای ارتباطی، مرزهای نیازمندیهای فرهنگی و آموزشی خود را تا کرانههای بسیار باریکی از زندگی شخصی خود نیز پیش برده است در چنین وضعیتی به طور مداوم خویشتن را در مواجهه با سدی بزرگ میبیند که هرچه میکوشد نمیتواند کنشهای سیاستگذارانه سطوح بالا را در چارچوب ارزیابیهای خود معناکاوی کند گفت: این فرایند زمینههای ناامیدی از برنامههای توسعهای را در پی دارد.
بیژنی افزود: علاوهبراین، چنین رویکردهایی در میدان عمل نیز موجب بروز چالشها و تعارضاتی میشود عنوان کرد: برای مثال در حالی که بیش از دو سال از تعطیلی مدارس میگذرد بازگشایی دفعی سبب شد تا دانشآموزان بدون هیچگونه فرصت، ایجاد آمادگی و فهم شرایط تحصیل مجدد در وضعیت آموزشی، دچار اختلال شناختی و رفتاری در مواجهات خود در مدرسه شوند.
وی ادامه داد: یا از سوی دیگر این اتفاق موجب شد معلمان و مدیران بهواسطه پیدایش شکافهای عمیق میان تجربیات گذشته با نسلهایی از دانشآموزان که تحت تاثیر تحولات ارتباطی عصر دیجیتال سبکهای جدیدی از ویژگیهای فرهنگی و ارزشی را در خود درونی کردهاند دچار سوءبرداشت و سوءتفاهم شوند. سوءتفاهماتی که در جامعه رسانهزده ما بدون ایجاد فرصت آموختن و درک شدن زمینه ایجاد یک تقابل اجتماعی میان گروههای مختلف را فراهم میآورد.
این جامعهشناس با اشاره به تلاش مسئولان مربوط برای مدیریت نمایشی چنین تقابلاتی گفت: این در حالی است که چنین موضوعی در صورت عدم درک مسئله و تلاش برای برطرف کردن آن میتواند پیامدهای نامطلوبی در آینده به دنبال داشته باشد.
بیژنی افزود: با آغاز پیدایش اپیدمی کرونا و پدید آمدن هزینههای خطرناک جانی ناشی از ارتباطات حضوری، مسئله کاربردی شدن فزاینده فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی به طور روز افزون در اقصی نقاط جهان در دستور کار مسئولان سیاستگذاری و تصمیمگیری دولتی، خصوصی و بینالمللی قرار گرفت. در همین دوران بود که ضرورت تداوم کارکردهای نهادی زمینهای را فراهم آورد تا علیرغم ضعف ها و ابهاماتی که پیرامون بهرهمندی از فناوریهای نوین وجود داشت در ساحت عملی این فناوریها به کارزار بیایند و در بخشهای گوناگونی از نظامهای اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و … میدانداری کنند.
وی با بیان اینکه یکی از مهمترین حوزهها که بیشترین تاثیرپذیری را در این شرایط به خود اختصاص داد، نهاد آموزش است گفت: در حالی که تصور میشد تجربیات دو ساله (و شاید کمی هم بیشتر) فرایند آموزشی، نوید بهرهمندی از تجربیات گسترده از این دوره و آماده شدن برای برداشتن گامهای بلندتر تحولات نهادین مبتنی بر فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی را برای جامعه به ارمغان میآورد، اما با پایان یافتن تعطیلات نوروز شاهد حجمه فزایندهای از دستورالعملهایی بودیم که سعی میکرد تا هرگونه آموزش غیرحضوری را سرکوب کند به نحوی که گویی این مدل از آموزش هرگز وجود خارجی نداشته است.
این جامعهشناس تاکید کرد که این موضوع اگرچه در ظاهر با تلقی اهمیت فرایند آموزشی صورت میپذیرد، اما در واقع میتوان آن را حاکی از احساس تعارض عمیق جهتگیری نهاد آموزش با مسیر تحولگرایانهای به شمار آورد که نظام آموزشی برای همآهنگی خود با تحولات فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی باید در پیش گیرد.
بیژنی با ذکر این نکته که با پیدایش اپیدمی تصور میشد که یک مخاطره جهانی میتواند محرکی بنیادین برای تبدیل کردن فناوریهای نوین به مثابه کاتالیزوری برای توسعه سیالیت نهادی باشد، اما تصمیمات اخیر از عقبگردی نگران کننده حکایت دارد گفت: از همین رو و در جهت تبیین دقیقتر مسئله به نظر میرسد نیازمند این هستیم که بار دیگر به این پرسش بازگردیم که اساساً مقصود ما از آموزش چیست؟ نهاد آموزش و پرورش در بنیادیترین وضعیت خود به دنبال تحقق کدام یک از کارکردهای نظام جامعه است؟.
وی افزود: نظام آموزش مدرن را در رویکردی جامع باید بخشی از پلتفرم دولت مدرن به شمار آورد که در کنشی سیستماتیک با سایر اجزا به کارکرد مطلوب این پلتفرم کمک میکند. در نتیجه هرگونه تغییر در سایر اجزا خواه ناخواه به تغییراتی در این سیستم خواهد انجامید. به عبارت دیگر سیستم آموزشی از نظام صنعتی و فناوری، نظام اداری و مدیریتی و هر گونه نظام دیگر در یک دولت ملت تاثیر پذیرفته و تحت تاثیر تحولات جهانی نیز هست.
این جامعهشناس با بیان اینکه از همین روست که خواه مطلوب نظر باشد و خواه نباشد ریلگذاریهای نابسامان آموزش و پرورش ایران نیز پیرو سیستم مدیریتی و سامانِ نابسامان اقتصادی ساختاربندی شده است گفت: از همین روست که هرگونه تغییر در نظامهای اداری و مدلهای اقتصادی به تغییر نظام آموزشی خواهد انجامید. به عنوان مثال پیدایش مفاهیمی چون دولت الکترونیک و توسعه اقتصادهای دیجیتال و دانشبنیان حکایت از تغییرات بنیادین در نظام آموزشیای دارد که باید مبتنی بر جهان دیجیتال و هوشمند آینده، نیروهای متخصص و آماده تربیت کند.
بیژنی افزود: حال آنکه نظام آموزشی ما در اولین فرصت میخواهد تمام دستاوردهای به دست آورده خود پیرامون بهرهمندی از فناوریهای ارتباطی و اطلاعاتی در زمینه آموزش مجازی را سرکوب کند و آن را یک شبه به فراموشی بسپارد و به سوی جهان فرتوت و از همگسسته خویش که جهانی آرام و بیدغدغه و به دور از روشناندیشیهای بلندپروازانه مبتنی بر خلاقیت است، باز گردد.
وی ادامه داد: درست زمانی که دیجیتالی شدن فرایند آموزش در دنیا تحولات بنیادین فرایند آموزشی را که به دنبال پیدایش انواع مدلهای یادگیری در عصر دیجیتال پدید آمدهاند و انواع بسترهای آموزش هوشمند در حال پیدا کردن موقعیت خود در این فرایند تحولاند، سیستم آموزش و پرورش ما همچنان درگیر ابتداییترین نیازهای یک سیستم یعنی تامین حقوق و حفظ بقای شاکله فیزیکی این ساختمان است.
این جامعهشناس اضافه کرد: این در حالی است که انواع برونسپاری پردازش اطلاعات و ذخیرهسازی اطلاعات به ماشینها در کنار لزوم افزایش صلاحیت دیجیتال و سواد رسانهای، پدید آمدن امکان مشارکت اجتماعی و اشتغال نامحدود در ذیل گسترش نقش آفرینی الگوریتمها، رباتهای مجازی، پیامدهای آن در فناوریهای بنیادین، صنعت، اقتصاد و غیره باید در زمره موضوعات حیاتی باشد.
بیژنی با بیان اینکه در جایی که فرآیند دیجیتالی شدن باعث افزایش شفافیت در تمام فرآیندهای مرتبط با فعالیت نظامهای اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و آموزشی کلان و خرد اعم از آموزش معلمان، مدرسه و غیره میشود؛ دغدغههای موجود در فضای فعلی جامعه به سوی موضوعاتی میرود که گمان برده میشد سالها است که از آنها عبور کردهایم گفت: در وسیعترین مفهوم، آموزش شامل هر فرایندی به غیر از موارد مرتبط با ژنتیک است، که به شکلگیری ذهن، شخصیت یا ظرفیت جسمانی افراد کمک میکند.
وی افزود: آموزش از فرایندی طولانی برخوردار است، زیرا ما باید با هر تغییر عمدهای در زندگی خود، شیوههای جدید تفکر و عمل را بیاموزیم. به طور دقیقتر، آموزش عبارت است از تعلیم دانش، مهارتها و نگرشهای خاص در هر نسلی از طریق نهادهایی مانند مدارس، که مشخصا برای این منظور ایجاد شده است. به نظر میرسد انسان همیشه میدانسته است که جوانان از نظر فرهنگی بالغ نمیشوند مگر اینکه به آنها نشان داده شود چگونه.
این جامعهشناس با بیان اینکه کودکان نیز متوجه میشوند که تکنیکهای بزرگسالی را باید از بزرگترهایشان بیاموزند گفت: همه جامعه کشف کردهاند که انتقال فرهنگ آن را نمیتوان به شانس واگذار کرد. با توجه به اینکه کودکان و نوجوانان این فرهنگ را از تجربیات بیشمار زندگی روزمره خود جذب میکند، اما چنین جذب غیررسمی نمیتواند تضمین کند که او دقیقاً آن عناصر فرهنگی را دریافت میکند که جامعه معتقد است اعضای آن برای تداوم و تجدید آن باید آنها را داشته باشند. بنابراین، هر جامعهای بر آموزش اعضای خود نظارت میکند.
بیژنی در خاتمه تاکید کرد که بهرهمندی از بسترهای آموزش مجازی با از سرگیری آموزش حضوری نباید به حاشیه رفته و به دست فراموشی سپرده شود و باید به عنوان مکمل آموزش حضوری، به صورت جدی در فرایند آموزش نقش ایفا کند.
انتهای پیام
دیدگاهتان را بنویسید